یک ذهن مختصر

تکه های دلتنگی ام...

یک ذهن مختصر

تکه های دلتنگی ام...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

باید که از قطار بیرون بپریم...

زخمی... خسته... خونین...

در گودالی گِلین، تکیه ات را به من بدهی....کلمات چشمانت فوران کنن....آسمان که ستاره باران شد... گرم از گردش دستانت و گردنم.....غرق بوسه ات کنم....

گِلین....خونینن...نورانی....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۵۴
S...
تو خیلی عجیب هستی... و مسئله اینه که من این عجیب بودن رو  در منتهای شدت دوست دارم...

می دونی، دنیا اِن دو جین ادم معمولی داره... و من خوشحالم که ما جزئشون نیستیم...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۵
S...

افطار با طعم لب های تو....


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۲۱:۳۷
S...

تمام فاصله ها را دور میزند، طعم تازه گیِ همیشگیِ تو....


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۵۷
S...

بی پرده، بی رمز می نویسم:

دورغ نگفته ام....

 ترسی نداشتم بانو که بگذرم از همه چیز برای تو.... یک سایت و چند نفر ک چیزی نیست.... من ادم سکوت بوده ام... کلمات سخت با من همیاری میکنند.... ولی خدا ک بوده است....



.............................................

ادم ها  کامل نیستن، منم همینطور.... اما خوب میدانم، درد لگد مال شدن حس را... و خدا می داند ک جایی که قرار گذاشتیم پایم را نگذارم، ذره ای، لحظه ای نذاشتم،

..ً...........................................


و شاهد جز خدا نمی ماند، نمی داند...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۲۶
S...

و نا گهان همه چیز فرو می ریزد......

دستانی بیرون اوار مانده.... همجوار یک لبخند چند لا شده....

ترس نبودنت را چنگ میزننند و ذره ذره می میرند.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۱۳
S...

ایستاده با ترس...

پا می کوبم....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۰۸
S...
کالبد شکافی باید کرد...

ماسک را به گوشه ای می اندازم....
تیغ را بدون دسته ی استیل و براقش بر می دارم ....
زبانه می کشد.....
می شکافد....
 سرتاسر این تن روح سرشار را....

باید می دانستن خاکستری های چرک که  من، خوب بلد بوده ام زبان سرخ تیغ های بی دسته را... ....
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۳۳
S...
خسته از روزان ابری، داروگ ، کی میرسد باران.....*







* قاصد روزان ابری، داروگ کی میرسد باران...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۴۴
S...
دستانت را می گیرم.....
دور....دور....دور....

تمام خلسه های بی پایان رو پر می کنم، 
از عطر چرخش هایمان.....

گرم....گرم....گرم...،
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۵۰
S...