یک ذهن مختصر

تکه های دلتنگی ام...

یک ذهن مختصر

تکه های دلتنگی ام...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

ساعت 4 صبح....

دلتنگی ات طلوع کرده است در من....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۸ ، ۰۴:۰۷
S...

دلتنگی هایم را برایت، با خنکای سوسو زن شب تقسیم میکنم....

باد می وزد...

عطرات می پیچد در من...

 مطمئنن پنجره ی اتاق ات را باز گذاشته ای....


...:*


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۸ ، ۰۲:۴۲
S...

هر لحظه جوخه ای از کلمات در من انتحار میکنند.....

 من معدن کلمه ات لاشه شده ام.....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۴:۴۹
S...

از خودم ک خسته می شوم.... به تو پناه می برم.... در امتداد دستانت.... در نقطه ی صفر بی مرز آغوش ات..ساحلی پنهان نهفته است... پهلو می گیرد کشتی شهرآشوب من....

و تو تجلی پیدا میکنی در من به شکل آینور... آینه و نور...:*


...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۴۱
S...

زمستان دوباره هجوم آورده بهار را...

باید در آغوش بگیرمت...

ایمان دارم تمام کشاورزهای سرزمینم, دعایم میکنن برای دوباره آوردن عطر بهار....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۰۰
S...

کسایی مثل من که تاریخ هنر رو تا حدی ادامه دار خوانده باشند. می دونن که در وهله ی اول انسان تعجب میکنه از تاریخ پیچیده و به شدت پیشرفته هنر، به مرور این تعجب جایش رو به تفکر و دنبال علت های معمولی گشتن میده و کم کم تفکر در سطح معمول جوابگو نیست... از یه جایی به اون ور پی میبری که قطعاتی کمه. یا قطعاتی اشتباهه. قسمت هایی از تاریخ هنر اون چیزی نیست که اینگار در واقعیت صورت گرفته..... یه چیزایی جلوی چشم هست که نباید باشن... ازه یه جایی به اون ور پی میبری که دنبله ات خیلی عمیق تر از چیزی که کتاب ها به خوردت میدند.

وقتی تاریخ هنر اشتباه باشه، به مرور می شه فهمید که تاریخ ادمیت اشتباهه. که تاریخ خیلی از ادیان اشتباهه. که تاریخ دنیا اشتباهه.

نمی دوم چه کسانی و چرا، اما مشخصا افرادی یک عمر که نه بیشتر، به اندازه ی نسل ها، مردم یک کره ی خاکی رو بازی دادند...بازی دادند و تماشا کردند...


میگن نشر اطلاعات افسار گسیخته شده... میگن این چند ساله خیلی چیزا مشخص میشه....خیلی چیزای ازلی و مقدس ذهنی نابود میشه...

وای به حال مردمی که اعتقادات چندین نسلشون به یک ان تبدیل بشه به یک بازی چندهزار یا چند میلیون ساله.... چه سیلی راه بیوفته...


میگن سطح عرفانی افرادی با وجود همه ی محدودیت ها و اذیت ها داره بالاتر میره. می گن همه چیز داره حاظر میشه برای تغییرات بنیادی....




امیدوارم در این کار و زار بیشتر از یک انسان معمول باشم...


......................................................................



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۳۴
S...

سخت است نوشتن از عشق  به تو...از سادگی گفتن سخت است.. ک من همیشه ادمی در لفافه بودام... سخت راه پر پیچ و خم را پیدا کنم...گم میشوم در خم و پیچ کلمه ها...

و میدانی همیشه هم بد نیست گم شدن.... 

مثلا در پیچ موهایت گم بشم... ناپیدا باشم..

و یا گم بشود این خاکستری های روزمره, در ابی خنده هایت...

و یا در کوچه پس کوچه ی صدایت....همانجا که بلندای صدای ذوق کردنم از هر کلمه ات گم میکند سکوتم را....

و گم شدن پیچ و تاب بدنت در سادگی بازووانم... همانجا ک ذوب میشویم در هم......


و تو همچنان ادامه میدهی استحاله کیمیاگری ات را با ساده ترین مفاهیم....

روزت مبارک.. بانوی عشق و جان... :*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۲۷
S...

پر از کلمه ام....اما...

مثل اتشفشانی ک گدازه گیر کرده است در گلویش,  فقط تن لرزه هایم به بیرون درز میکند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۴۴
S...
پیدا..
پنهان...
ساده...
پیچیده...
غمگینانه...
شادانه....
عاقلانه..
دیوانه...
دلتنگانه...

فرقی ندارد...


تو را به طرق مختلف می توان دوس داشت...
مسافر میشوم...به قد 365 هر سال....به قد هزار راه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۷ ، ۲۰:۳۳
S...
و تو تنها پولار و مو وز وزری!!! هستی که اتفاقات خاص که هیچ...
 حتا چای خوردن....
، تکه نانی ساده برداشتن.....
، لیوان ابی خنک خوردن...
رشته ی کلامی کوتاه  داشتن را  می شود با او خاص ترین روزمرگی ها کرد....
 و چه دل ادم هی غنج برود، که تکرار کنم با تو پشت سر  هم این روزمرگی ها.....

و آیا لازم است بگویم از حس نفس کشیدن در نفس هایت...؟!!




پ.ن: اصولا خرس ها عوالم خاصی دارن، ما خرس ها صرف نظر از نژادمون ، عوالم، جنگلی تر، وحشی تر، و..و..و احتمالا گاهی خنگانه تر داریم...نسبت به این ادمیان همیشه اتو کشیده....


پ.ن 2: دختر دیدی تا حالا بهش بگن خرس، ذوق کنه؟! میشه عاشق هنچین دختری نبود؟!:)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۷ ، ۰۴:۰۸
S...