یک ذهن مختصر

تکه های دلتنگی ام...

یک ذهن مختصر

تکه های دلتنگی ام...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

این عید آمدن ها رو رفتن ها...

دلم می خواد تبریک بگم:

یه تبریک به خدا... خدایی که باید در همین نزدیکی باشد و من گاهی دور و نزدیک حس اش می کنم و گاهی نمی دانم که اصلا حالش با من در چه احوالیست..
یه تبریک به فرشته هاش... فرشته هایی که یه بار بر چه مبنایی جونم رو نجات دادند و چند باری هم حواسشون به روحم بود که شاید زیادی اون هاله ها دور اش نگردن....

یه تبریک به نیمه ی دهه ی شصتی ها... همین ماهایی که باید جور تفاوت با دو نسل رو بکشیم و دم نزنیم...

یه تبریک به تمام کسایی که آرامشوم رو ازمون گرفتن... امیدوارم امسال هم خودشون ارامش بیشتر داشته باشن و هم بزارن ما آرامشی همین گوشه کنار سر در لاک داشته باشیم...

یه تبریک به تو... تویی که از همه طرف کش اومدی...صبر کردی....تویی که عشق یکی چون منی، تویی که گاهی من رو بیشتر از خودم تحمل کردی...دوستم داشتی از پس تمام پوسته های زمخت و کویر وارم... 
یه تبریک به خودم... که هنوزم با تمام ضربه هایی که از خودم و دیگران خوردم و استخوان خورد کردم.. با همان زانوهای زخمی در حرکتم....
یه تبریک دونفره به خودم و خودت.... که توی اینهمه مه و تاریکی ... شمع در کف دست...بدون چراغی در همین نزدیکی ها....تنها نذاشتیم هم رو....


ما نسل انسانهای عجیبی هستیم....روزی تاریخ ما را خواهد شناخت...


اینها رو رها میکنم...
عیدت مبارک عزیزدل و جان....** ...گور پدر دنیا و احوالاتش و نسب اش و سبب اش!!!.... تو فقط بک لحظه بخند... ... در ثانیه به ثانیه اش حول حالنا می شود حالم.......



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۷ ، ۱۹:۱۵
S...

بر همان سکوی سیمانی...جرعه جرعه سر می کشم..... 

معجون غریبانه جمعه ی آغشته شده به بی قراری در هوا یت را......................

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۶ ، ۱۸:۵۵
S...
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۱ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۵۵
S...


خوشبختی یعنی

که با خمار چشمان ات... آبی آسمان را تصاحب میکنم...

یعنی

 که بغل میگیرمت و دور میگردانمت و با عطر خنده ها و تن ات.... فصل بهار را به سخره میگیرم...

یعنی

 که با هر حرف کلمه هایت.... خورشید را می تابانم به دنیایم...

یعنی

که در آغوش میگیرمت و با طعم داغ نفس هایت, طی الارض ها میکنم...


خوشبختی همین احوالات ساده ی اغشته به تو..... یعنی تو...


روز ات مبارک ای معنای تمام زنانگی و زندگی..... :**

موزیک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۴۹
S...

گاهی هم ذهن درهم من هرچه دنبال کلمات می گردد.... دستش نمی آید که چطور تو را توصیف کند....

 خسته یک گوشه می نشیند و معصومانه تو را برانداز می کند... دورات می گردد و زیر لب, ریز ریز, فوق العادگی هایت را قربان صدقه می رود....

:*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۴۶
S...

بگذار خز باشیم...!

گاهی باید دست از خاص بودن برداشت..... خز شد و قید ایرانیزه شدن را هم حتی زد!!:

حیف نیست , بهانه ی این روز را را از دست داد و تو را نبوسید!!, حالا بگذار متراژ متراژ اسمان برف ببارد....تمام خستگی اش با اولین صوت خنده هایت ذوب می شود....

بگذار خز باشیم...  

سرسر بازی لبهایم و لبهایت تازه به تازه است...

بگذار خز باشیم.... 

ک حتی انقدر ک ماهی ها رو با طعم بوی اش دوست داشته باشی و من با طعم تو...:)




ولنتاین مبارک بانو... خز بازی با تو عشق است....


و البته که فدای آبشار موهایت ,خزوار ترین مرد دنیا !!..... :*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۳۹
S...

اگر قرار باشد که من و تو, در یک مسابقه پانتومیم شرکت کنیم, قطعا بازنده خواهیم بود!!..

مگر میشود به لب های تو نگاه کرد و زمان و مکان و حتی کلمه ها را فراموش نکنم؟!.....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۲۲
S...

تو استاد مسلم طی الارض دلتنگی ها هستی...

برای شنیدن صدایت...دو روز که هیچ... تو بگو همین ثانیه ی قبل!!... زیاد است بانوو...زیادد!!!


:*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۶ ، ۲۰:۱۹
S...

پنهان در عطر مواج موهایت...می افرینی هر لحظه تازگی هایم را..... آنک به آنک...

ای طعم تو, ترجمان تازگی تپش دار ازلی در من...


:**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۶ ، ۲۳:۰۶
S...

مرا به عطر ساده ی نفس ها و کلمه هایت اعجازها رخ می دهد...

ای ساحره بانوی دشت جنون و عشق.....




پ.ن: الکترون دورگردتم پروتون فرفری... :)   :*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۶ ، ۲۳:۰۰
S...