یک ذهن مختصر

تکه های دلتنگی ام...

یک ذهن مختصر

تکه های دلتنگی ام...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

و مخلوقی افریده شده بود... خدایگان و فرشته هایش درحال زمزمه بودند.... و این احتمالا بعد حواا اولین باری بود ک فرشته ای حاضر نبود , زمینی کند این مخلوق را.....

و خدا نگاه انداخت به گوشه ای... روحی دیگر نشسته بود..... روحی ک عمق و قوام خیلی چیزهایش را در مخلوق جدید میدید... مثلا عمق لبخندش... عمق زندگی اش.....عمق بودنش....

و خدا دمید روح زمینی رو در این مخلوق فرشته وار....

و تو زاده شدی.... زاده شدی و معیار من بودی از همان زمان ک آن کنج ایستاده بودم و و درچشمان خدا زاده شدنت را خواسته بودم.... ک معیار من شوی... معیار عمق لبخندم...عمق زندگی ام....عمق یودنم

تولدت مبارک همه جان و جهانم.....

تولدت به من مبارک......

بانوی جان.....:*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۰۱
S...

د د د ل ل ت  ت ت نگ می ی شود برایت...
لکنت میگیرد زبانم بین هر فاصله ی شنیدن صدایت....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۵۴
S...

وچشمانم می سوزند...

و این سوز بیخوابی نیست....

اتش دارن, برای یک لحظه دیدنت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۸ ، ۰۴:۰۷
S...