یک ذهن مختصر

تکه های دلتنگی ام...

یک ذهن مختصر

تکه های دلتنگی ام...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

گاهی باید کلاسیک بود، قدیمی بود و لذت برد از اینهمه قدمت
مثل زنی که خودش را در تو رها کرده و ذره ذره تمام روزش را می نوشاند به تو... 
پر می کندت از این لذت کلاسیک....


 من با تو سرشارم از این عاشقانه ها بانووو.... 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۲
S...

باید که از قطار بیرون بپریم...

زخمی... خسته... خونین...

در گودالی گِلین، تکیه ات را به من بدهی....کلمات چشمانت فوران کنن....آسمان که ستاره باران شد... گرم از گردش دستانت و گردنم.....غرق بوسه ات کنم....

گِلین....خونینن...نورانی....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۵۴
S...
تو خیلی عجیب هستی... و مسئله اینه که من این عجیب بودن رو  در منتهای شدت دوست دارم...

می دونی، دنیا اِن دو جین ادم معمولی داره... و من خوشحالم که ما جزئشون نیستیم...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۵
S...