قطار
جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۵۴ ق.ظ
باید که از قطار بیرون بپریم...
زخمی... خسته... خونین...
در گودالی گِلین، تکیه ات را به من بدهی....کلمات چشمانت فوران کنن....آسمان که ستاره باران شد... گرم از گردش دستانت و گردنم.....غرق بوسه ات کنم....
گِلین....خونینن...نورانی....
۹۴/۰۵/۰۹