یک ذهن مختصر

تکه های دلتنگی ام...

یک ذهن مختصر

تکه های دلتنگی ام...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

حلول

يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۱۹ ب.ظ

و آمد...

در بحبوحه ی مسیرها و راه ها باید می آمد...

زمانش رسید... باید بروی... راه را انتخاب کرده ای.....

حاضری آیا...؟!

از پس تمام اعصار... از پس تمام جنگها.... تمام دنیاها....

و اینک....

اینک زمان آن رسیده است....

حلول کن در بطن زمینی ات...

لباس خاکی به تن کن..... راهی شو...

به آن دیار غربت....همان سیاره ی آبی...

پل ها... جنگ ها.... صلح ها...و استخوان ها انتظارت را می کشند...و استخوان ها...

حلول کن... در همان جسم گریان... حلول کن و فراموش کن نگاهت را... کور باش... کورمال کورمال راه باز کن...

روزها....روزها...سال ها........... سال ها....

و آن زانوها... زخمهایش... دردهایش... آن.......

و بشنو آن فریادها را... از دهان بسته ات... ..بگذار عادت کنن گوشهایت به این فریاد سکون و سکوت....

و حلول کن...تمام شیاطین به انتظار نشیته اند.... و آن فرستگان.. آبی.. آبی پوش...

زمان در گذر است....اعداد.... شیش ها, جفت شده, منتظرن....

روز موعود رسیده پسرک....

حلول کن با همان تکه ی نور پنهان شده در مشت ات... و درد لای استخوان زانوهایت.. ....

بوی زمینی بگیر.. بوی عرق و خون... بوی نور... بوی جنون... و جنون....

دیوانه شووو... حلول کن و بتاب وحشی وار...

و آن ابرها... سنگین و پر بارش... آغوش بگشای... با همان دستان ترک خورده....

حلول کن... و آن حجم سبز....

و در انتها....

روزهاو روزها.......سالها....سالها......

و روزی لای لای ات را برایت میخوانم... و باز خواهی گشت....

همان تکه ی نور در مشت گره کرده...

حلول کن...

 متولد شو... پسرک....

موزیک

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۲۶
S...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">